دست زدن به تیفانی تیفانی واتسون با کامفیستا به مهمانی آمد. او مشتاق بود که ببیند چه مشکلی می تواند به وجود بیاورد و بلافاصله بچه هایش را بیرون کشید تا به ما ثابت کند که رمز عبور را می داند. او برای نیمکت خطی درست کرد و بی صبرانه برای شروع جشنها آنجا نشست. از او پرسیدیم آیا رفیقش که همه چیز را درباره ما به او گفته است واقعاً توضیح می دهد که ما چه کار می کنیم و او سکس متحرک باحال با دلبستگی گفت: "مرا روشن کن". ما به مسابقات رفتیم زیرا می دانستیم که یک مسابقه زنده در دست داریم.