علیشاه درباره فیستا شنید و می خواست آن را برای خودش امتحان کند. دوستش به او گفت که او خوب لعنتی شده است و او شاخ است و می خواهد او را هم لعنتی کند. او گذرواژه ورود را نشان داد و با درآوردن لباس و بازی با بیدمشک شیرینش شروع کرد. او حتی شگفت انگیزتر شد و برای مهمانی جشن آماده شد. مانوئل به مهمانی پیوست و کوس دادن متحرک بلافاصله بعد ، بیدمشک خوشمزه اش را کتک زد. او روی تمام چهره زیباش جشن جشن گرفت