کیسی یک جنون سرگرم کننده خوب بود. او شل و آماده برای برخی از خروس بزرگ دوست داشتنی بود. کیسی مقدمه ای کوتاه و شیرین ارائه کرد. به محض اینکه او همه چیز را در مورد قاب کوچک و انحرافات خود گفت ، همه چیز داغ شد. کیسی خود را از پا درآورد ، صورتش را پایین آورد ، الاغش را بالا گرفت و شروع به مالیدن گربه تراشیده اش کرد. جانی وارد شد و زانو زد تا خفاش گوشت را بگیرد. کیسی برای چنین دختر کوچکی بسیار خوب عمل کرد. مقدار خوبی در دهانش گذاشت. جانی مطمئن شد که خیس شده است و شروع به رانندگی آن به خانه کرد. کیسی آنقدر روشن بود که می خواست آن را بیشتر احساس کند ، بنابراین از او التماس کرد که متحرک کیر آن را در الاغ خود بگذارد. او آن را راحت کرد و الاغ محکمش را باز کرد. کیسی ملکه خروس بزرگ بود. جانی او را خوب کوبید ، زیرا او خروس هیولا خود را در هر موقعیتی با هر دو سوراخ خود گرفت. او با مقدار زیادی طعم دهنده در سراسر صورت خود خنک شد و آنچه را که در دهانش به دست آورده بود قورت داد.