جینماری به دنبال اسلحه جدید وارد مغازه اسلحه شد. دوست پسر سابق دیوانه اش در گذشته به او حمله کرد و او خواهان محافظت بود. او می خواست یک اسلحه دستی بزرگ بگیرد ، اما پول لازم برای گرفتن سکس متحرک شهوانی آن را نداشت. ما به او پیشنهاد خرید بهتر اسلحه را دادیم ، به این دلیل که در اتاق عقب فروشگاه لعنت می شد. پس از در نظر گرفتن معامله ، او موافقت کرد. او آن خروس را در اتاق عقب مکید و لعنتی کرد. او خم شد و گربه اش را از پشت در حالی که به قفسه های عرضه محکم چسبیده بود مته کرد. او بیدمشکش را کوبید و شیر مرد را در تمام گربه بیدمشکش گرفت.