من تابستان در محل دوستم می مانم ، فقط برای انجام کاری متفاوت. به من انرژی متفاوتی می دهد ، احساس خودجوش کوس تنگ متحرک را در من ایجاد می کند. برای مثال امروز را در نظر بگیرید: همه در طول روز رفته بودند ، و من نمی توانستم از استخر استفاده کنم زیرا آن مرد در اینجا مشغول تمیز کردن آن بود. حوصله ام سر رفته بود ؛ بود. سپس بلند شدم ، بیرون رفتم ، مرد استخر را بوسیدم و او را به خانه آوردم تا سوار دیک بزرگش شود. او بارش را روی سرم شلیک کرد ، و سپس من او را به سر کار بازگرداندم. تابستان امسال سرگرم کننده خواهد بود.