در حال رانندگی با ماشینم بودم که متوجه این ناز با غنیمت آبدار در کنار جاده شدم. نام او Aubrie بود و او با ماشین مشکل داشت ، بنابراین من برای کمک به او رفتم. بعد از کمی چت کردن ، من به او سوار شدم. وقتی همه کارت ها را روی میز گذاشتم و قرارداد را به اوبری گفتم ، او تصمیم گرفت عکس خوردن سینه متحرک با من به هتل برگردد. او خم شد و آن الاغ آبدار بزرگ را در تمام شکوه خود به نمایش گذاشت. Aubrie خروس من را مانند یک حرفه ای واقعی مکید. سپس او سوار دیک من شد ، در حالی که الاغ خوش طعمش به اطراف می پرید. من بیدمشک غلیظش را کوبیدم و آب مردم را به تمام صورت زیباش دادم و اوبری آن را دوست داشت.