در حال دوچرخه سواری در پارک بودم که متوجه این ناز شدم که خودش روی چمن نشسته بود. به او نزدیک شدم و از او پرسیدم چه کار می کند. او گفت که برای استراحت از کار عكس هاي سكسي متحرك ناهار می خورد. او فقط یک ناهار بیست و پنج دقیقه ای داشت ، بنابراین من مجبور شدم سریع کار کنم. من او را متقاعد کردم که با من به بخش خصوصی تری از آن پارک بیاید. من با او قرارداد بستم و خروسم را بخاطر کمی پول مکیدم. او به خوبی دیک من را مکید و من بیدمشک شیرین او را کوبیدم. گربه اش را با آب میوه ام لعاب دادم.