دختر زیبا دوست دارد به بچه های نیازمند کمک کند شهوت متحرک
ماشین جانی در سفر او خراب شد ، خوشبختانه میشا آنقدر خوب بود که بتواند او را سوار کند تا صبح کامیون یدک کش بیاید. میشا در منطقه خود بازدید کننده زیادی ندارد و در حالی که جانی در حال تغییر بود از او جاسوسی می کرد. او گرفتار می شود و شروع به آمدن به جانی می کند ، اما ، جانی به او یادآوری می کند شهوت متحرک که او یک مرد خوشبخت ازدواج کرده است! میشا فکر می کند که او یک حلقه زیبا دارد و جانی یک روز طولانی داشته است و باید بارش را بردار ، بارش را روی صورتش بکشد!