کندرا لوست یک روز طولانی در محل کار داشت و می خواست حمام گرم کند و استراحت کند. پسر ناتنی اش خاندر در خانه بود و با تلفن صحبت می کرد. کندرا در حمامش در حال برهنه شدن بود و الاغ زیبا ، سینه های شیرین و پاهای زیبا را نشان می داد. او شروع به استحمام کرد و شروع به بازی با گربه کرد. ژاندر به صورت مخفیانه ای وارد حمام شد و شروع به تماشای بازی مادر نادری اش با گربه شیرینش کرد. سعی کرد عکس بگیرد و تلفن صدا داد. او را در حال تماشای او گرفت و او سعی کرد فرار کند. کندرا او را مجبور کرد برگردد و او به او گفت که قصد دارد به پدرش بگوید مگر اینکه او جلوی چشم خودارضایی کند. زاندر با بی میلی شروع به تکان دادن خروس خود در مقابل او کرد. او از تماشای او به نوازش خروس لذت برد و شروع به تکان خوردن و مکیدن دیک او کرد. کندرا به او گفت که با دوست دخترش تماس بگیرد زیرا او باید یاد بگیرد چگونه او را راضی کند. عکس سوپر متحرک هنگامی که دوست دخترش ژیزل آمد ، زنندر و مادر ناتنی اش را دید که خروسش در دستش بود. کندرا جیزل را گرفت و او را کنار زاندر نشست. او برایش توضیح داد که چه اتفاقی افتاده است و باید به همه درس بدهد. کندرا به ژیزل نشان داد که چگونه خروس را بمکد و با توپ بازی کند. ژیزل و او هر دو بیدمشک هایشان را کوبیدند و آب مردانه به سرشان زدند.