کیلی آمد تا در جشن جشن بگذراند. او رمز عبور را برای ورود نشان داد و نوک سینه هایش سوراخ شده و آبدار به نظر می رسید. او گفت که به دلیل این که دوست پسرش او را راضی نکرده بود کوس مالی متحرک به این جشن آمد. او چشمانی زیبا ، کت و شلوار آبدار و الاغی شیرین داشت. دیری نگذشت که روی نیمکت پهن شد و با گربه خوشمزه اش بازی می کرد. او آن خروس را مکید و بیدمشکش را چکش کرد. او آب مردی را در سراسر آن چهره زیبا گرفت.