کیمی و الاغ باشکوهش برای موارد بیشتر بازگشتند. او یک لباس چرمی با خود آورد که بسیار سخت بود و دلیل او برای آمدن دوباره به ما همخوانی داشت. او می خواست یک خروس بزرگ در الاغ خود داشته باشد. بدن ضخیم و شیرینش را دور خانه چرخاند و الاغش را خندید. او با خودش بازی می کرد تا روحیه بیشتری پیدا کند. میک با دیک خود ظاهر شد تا به کیمی آنچه می خواهد بدهد. قبل از اینکه از او بخواهد الاغش را لیس بزند ، آن را در گلو گرفت. او گونه اش را تا حد ممکن پهن کرد و کبوتر را وارد کرد. سوراخ الاغ او کس کیر متحرک را با بزاق خیس کرد و به راحتی و به راحتی سر خورد. او عاشق خروس او در عمق الاغ خود بود. او آن را مثل یک صبح یکشنبه آسان گرفت. بلافاصله پس از آمدن او سفت شد و چانه اش را پاشید که روی سینه اش چکید.