هفته گذشته من این بلوند داغ را که سیگار می کشید ، به نام جنا ، پیدا کردم که در یک پارکینگ گیر کرده بود. ماشین او خراب شد و او نیاز به انجام برخی کارهای داشت. من به او پیشنهاد دوچرخه سواری دادم ، اما جنا قبول نکرد ، زیرا من یک غریبه بودم. من حدس می زنم وقتی پول نقد آمد چهره من بیشتر آشنا شد زیرا او بلافاصله پستون متحرک بعد از آن وارد شد. هنگامی که جنا در ماشین بود ، پول بیشتری برداشتم زیرا باید قفسه عالی او را ببینم. پس از آن ، من می دانستم که می خواهم با او درگیر شوم ، بنابراین پول بیشتری را برای یک ضربه زدن کنار گذاشتم. به منطقه ای آرام رفتیم و جنا شروع کرد به شگفت انگیزترین سر شل و ول در صندلی عقب ماشین. خیلی متقاعدکننده نبود تا به من اجازه دهید آن گربه احمقانه اش را سکته کنم. شما نمی خواهید یک ثانیه از این ثانیه را از دست بدهید. این بمب بور مطمئناً شما را به راه خواهد انداخت.