دوست لواتی دوتاتریکس به او کارت خدمات تمیز کردن فتیش را داد که فکر می کرد از آن لذت می برد. او بلافاصله با آنها تماس سکی متحرک گرفت و آنها بروکلین را فرستادند. او با لباسی ساخته شده از بندهایی وارد شد که خوشبختانه کت و شلوارهای باورنکردنی ، گربه یا الاغ سفت او را نمی پوشاند. بروکلین سطل ، دستمال مرطوب و لوازم تمیزکنندگی خود را آورد. و پس از تمیز کردن محل شکارچی ، او پیشنهاد کرد که روی دستگیره او بچرخد. لوی او را با این پیشنهاد پذیرفت و بلافاصله پس از این که دهان زیبا را پر کرد ، او را به تمام مبل کوبید و سپس او را با چهره ای براق از جیز به دفتر بازگرداند.