مادر همه وسوسه ها. زاندر و دوست دخترش به تازگی خانه ای با هم خریداری کرده اند. مادر شوهر زنندر برای دیدن محل جدید می آید. ژاندر با دیدن این که مونیک سعی می کند همه چیز را برای اذیت کردن او با خم شدن وسوسه انگیز برای خیره شدن به پنجره یا نگاه عکسهایسکسیمتحرک کردن بچه ها به پشت سر دخترش ، شوکه می کند. اما وقتی دختر مونیک مادرش را می گیرد که می خواهد مردش را بدزدد ، مادرش را بیرون می کند! اما Xander نمی تواند بچه ها و الاغ های مونیک را از ذهنش دور کند و به همسرش می گوید که باید دراز بکشد. این زمانی است که مادر شوهرش تصمیم می گیرد با دزدکی وارد اتاق خواب شود و کار آغاز شده را تمام کند - با مکیدن و لعنتی دیک کندر تا خروسش خشک شود و او همچنان خیس از خانه بیرون برود!