ماساژ اشتباه بسیار درست به نظر می رسد. آنجلا از یک ماساژور جدید شانس می گیرد و در دنیای کاملاً جدیدی به پایان می رسد. او کاملاً متقاعد شده است که این مرد نمی داند در کس متحرک حال انجام چه کاری است و به اصطلاح "ماساژ" او بدترین چیزی است که تا به حال داشته است. او سرانجام به اندازه کافی سیر شد وقتی می فهمد جانی دیک سخت خود را به پشت او مالیده است. او وقت خود را به هدر داده است و وقتی جانی عذرخواهی می کند ، تنها چیزی که می تواند در ذهن داشته باشد بلعیدن خروس عظیم او است. جانی ممکن است بهترین ماساژور نباشد ، اما مشکلی ندارد که بچه های شیرین او را با روغن بپوشاند و بیدمشک او را لعنتی کند تا او فریاد بزند.